دعوت از غلامرضا شافعی، وزیر صنایع دولتهای میرحسین موسوی و خاتمی و وزیر تعاون دولت هاشمی رفسنجانی و یکی از امضاکنندگان بیانیه معروف 16 نفری اعلام موجودیت حزب کارگزاران، را می توان اعلام شکست محمود احمدی نژاد در مبارزهای عبث با هاشمی بر آورد کرد. مبارزهای که هزینههای هنگفت مالی و معنوی در طول هفت سال ریاست جمهوری احمدینژاد به کشور تحمیل کرد.
احمدی نژاد بعد از گذشت هفت سال زیر سوال بردن عملکرد دولتهای پیشین، نهایتا به جایی رسیده است که در سال پایانی دولت خود، برای فرار از انتقادات گسترده از سیاستهای اقتصادی خود، دست به دامان نیروهای نزدیک به هاشمی و خاتمی شده است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی اعتدال، محمود احمدی نژاد که در سالهای آغازین ریاست جمهوری خود وعدههای رنگینی همچون آوردن نفت سر سفرهها، کاهش فاصله طبقاتی، کاهش تورم، گسترش عدالت و افزایش سطح برخورداری مناطق محروم را سر میداد، اکنون در نطقه ای قرار دارد، که به عقیده بسیاری از کارشناسان نه تنها نتوانسته به وعدههای خود عمل کند بلکه وضعیت اقتصاد کشور را به مراتب آشفته تر از آنچه که در سال 84 قرار داشت کرده است.
بیم تعطیلی کارخانهها و مراکز تولیدی صنعتی، قریب به دو، سه سال است که در بین اهالی صنعت وجود دارد و در این رهگذر عدم تامین نقدینگی بنگاههای صنعتی و گسترش واردات بی رویه از یکسو و هزینههای تغییرات پی در پی مدیریتی و هزینههای سربار مضاعف از سوی دیگر از عمده مشکلاتی است که فراروی تولید کنندگان قرار گرفته است.
اما دولت دهم و در راس آن دولت محمود احمدینژاد که تا اوایل سال جاری از سیاستهای رئیس جمهورهای پیشین به خصوص اکبر هاشمی رفسنجانی به شدت انتقاد میکرد، به یکباره تغییر رویه داد و با دعوت از یکی از شاخصترین چهرههای صنعتی و اقتصادی حزب کارگزاران به رویای هفت ساله خویش پایان داد.
دعوت از غلامرضا شافعی، وزیر صنایع دولتهای میرحسین موسوی و خاتمی و وزیر تعاون دولت هاشمی رفسنجانی و یکی از امضاکنندگان بیانیه معروف 16 نفری اعلام موجودیت حزب کارگزاران، را می توان اعلام شکست محمود احمدی نژاد در مبارزهای عبث با هاشمی برآورد کرد. مبارزهای که هزینههای هنگفت مالی و معنوی در طول هفت سال ریاست جمهوری احمدینژاد به کشور تحمیل کرد.
البته پر واضح است که آمدن شافعی قرار نبوده و نیست که تنها به حضور وی ختم شود و آنطور که وی نیز در همان ابتدا نشان داد، انتصابش در راس بزرگترین اقتصادی کشور که مالک تمام معادن کشور است، به منزله ورود تیم منتخبی از مدیران دولتهای سازندگی و اصلاحات در عرصه صنعت و احتمالا اقتصاد کشور است، تا بیش از این که شرایط صنعت کشور توسط مدیران احمدینژادی به ورطه نابودی کشانده شود، یاران خاتمی و هاشمی به داد دولت اصولگرای دهم برسند.
انتصاب ترکان، تغییرات پیاپی در هیات مدیره خودروسازان و احتمال تداوم و گسترده تر شدن آن، به کار گرفته شدن افراد شناخته شده کارگزاران، سازمان مجاهدین و ... همه و همه نشان از آن است که محمود احمدینژاد شیپور شکست را به صدا درآورده است.
در مدت زمانی که تغییرات احمدینژادی در صنعت کشور رخ میدهد، رسانهها در گمانهزنیهای خود انگیزههای بسیاری را برای این تغییر و تحول بر شمردهاند. برخی معتقدند که مهره چینان دولت از یکسو امید دارد مدیران با سابقه بتوانند کشتی توفان زده صنعت را نجات دهند و از سوی دیگر به دنبال شریک جرمی از بین گروههای رقیب میگردد.
هر چند بعید به نظر میرسد دولت دهم، با این اقدام آن هم در واپسین سال حضور خود بتواند پای اصلاح طلبان را به شکست تاریخی خود باز کند، اما برخی انگیزههای انتخاباتی تیم دولت فعلی را یکی از عوامل این تغییرات میدانند که باید منتظر ماند و دید تغییراتی که در ادامه سال 91 در راه است، چه سمت و سویی خواهد گرفت.
ثبت نظر