Fa En چهارشنبه 26 اردیبهشت 1403 ساعت 21 و 37 دقیقه

درس ها و عبرت های نا آرامی های انگلیس برای مسوولان ما

درس ها و عبرت های نا آرامی های انگلیس برای مسوولان ما

در واقع ، آنچه در انگلیس گذشت ،نه یک جنبشی مبتنی بر مطالباتی مانند آزادی بیان که نشانه ای از یک شکاف بزرگ اجتماعی - اقتصادی است چه آن که طبقه فرودست جامعه ، برخلاف طبقه متوسط آن، اصولاً نه در جست و جوی آزادی که به دنبال نان است.

دوشنبه 24 مرداد 1390 ساعت 20:47

بنابراین ناآرامی های انگلیس ، نه قیام گسترده مردمی برای "اسقاط نظام سلطنتی" و "خط بطلان کشیدن بر تمامیت تمدن غرب" که واکنشی جدی به شکاف های موجود در جامعه انگلیس بوده است و لذا جایی برای تفاسیر ایدئولوژیک و پرطمطراق و گاه مضحکی که اخیراً در برخی رسانه های داخلی شاهدش هستیم وجود ندارد.

عصرایران - در نا آرامی های اخیر انگلیس ، مسوولان و رسانه ها و تحلیلگران ایرانی عمدتاً دو رویکرد مخالف را اتخاذ کردند.

برخی ، ذوق زده از آنچه در لندن و منچستر و بیرمنگام و لیورپول می گذرد ، شادی کنان بر طبل "پایان غرب" و " سقوط نهایی روباه پیر" کوبیدند و آنچه در انگلیس می گذرد را "قیام مردم انگلیس علیه نظام سلطنتی" خواندند و با محکوم کردن خشونت پلیس در برخورد با معترضان ، خواستار  خویشتن داری لندن ، مداخله سازمان ملل و حتی اعزام نیروهای بسیج ایران به انگلیس به عنوان نیروهای حائل بین معترضین و نیروهای پلیس(!) شدند تا مانع از خشونت شوند.

در مقابل ، گروهی آنچه در لندن و برخی دیگر از شهرهای بحران زده انگلیس می گذرد را شورش اوباش خواندند که هدفی جز ایجاد ناامنی برای غارت فروشگاه های بزرگ نداشتند. در این نگاه ، وقایع اخیر انگلیس فاقد هر گونه مطالبه اصولی خوانده و به چند گروه تبهکار که حق شان است سرکوب شوند ، محدود شد.

واقعیت اما نه آن است که ذوق زدگان وطنی می گویند و نه این است که شیفتگان بریتانیای کبیر بر زبان می رانند.

نگاهی به منشأ حوادث اخیر و نیز مشارکت کنندگان در تجمعات و درگیری های خیابانی انگلیس نشان می دهد که معترضان، فراگیری ملی ندارند، بلکه عمدتاً اقشار فقیر و فرودست جامعه هستند.

آنها  مانند آنچه در کشورهای عربی رخ داد، خواهان "اسقاط نظام" نیستند ، بلکه به تبعیض اقتصادی و نژادی اعتراض شدید دارند.

سیاه پوستان انگلیسی و نیز مهاجران ، از این که پلیس با آنها به مثابه شهروند درجه 2 برخورد می کند ، ناراضی اند. آمارها نشان می دهد که احتمال توقیف و تفتیش بدنی سیاه پوستان و مهاجران در شرایط مساوی 28 برابر شهروندان "بور" انگلیسی است!

همچنین بحران اقتصادی اخیر اروپا ، بیشترین فشارها را بر طبقه فقیر جامعه وارد ساخته است. پیشتر نیز بر اثر بحران اقتصادی ، شهریه های دانشگاه ها افزایش یافت و اعتراضات دانشجویی گسترده ای در انگلیس بپا شد.

بنابراین ، ساده انگارانه است که بگوییم یک عده اوباش به قصد غارت فروشگاه ها وارد عمل شده اند و کل قضیه را در همین یک سطر خلاصه کنیم.

البته بدیهی است که وقتی نظم متعارف به هم می ریزد ، افراد و گروه های فراوانی از فرصت استفاده کنند و کیف و کفش و لپ تاب و ساعت و تی شرت بدزدند و حتی با نیت غارتگری و ماهیگیری از آب گل آلود ، وارد گود شوند کما این که در نا آرامی های اخیر انگلیس به طور گسترده شاهد این وضعیت بودیم که شاید بتوان آن را علاوه بر فرصت طلبی قانون شکنانه برای تصاحب مال مفت ، انتقام فرودستان جامعه از ثروتمندانی دانست که مدیریت فروشگاه های بزرگ و شیک با انواع برندهای گرانقیمت را بر عهده دارند.

در واقع ، آنچه در انگلیس گذشت ،نه یک جنبشی مبتنی بر مطالباتی مانند آزادی بیان که نشانه ای از یک شکاف بزرگ اجتماعی - اقتصادی است چه آن که طبقه فرودست جامعه ، برخلاف طبقه متوسط آن ،اصولاً نه در جست و جوی آزادی که به دنبال نان است.

بنابراین ناآرامی های انگلیس ، نه قیام گسترده مردمی برای "اسقاط نظام سلطنتی" و "خط بطلان کشیدن بر تمامیت تمدن غرب" که واکنشی جدی به شکاف های موجود در جامعه انگلیس بوده است و لذا جایی برای تفاسیر ایدئولوژیک و پرطمطراق و گاه مضحکی که اخیراً در برخی رسانه های داخلی شاهدش هستیم وجود ندارد.

البته برخی از این رفتارهای و واکنش ها ، از منظر "مقابله به مثل سیاسی و دیپلماتیک" قابل درک است و در حد خود اشکالی ندارد اما به نظر می رسد گاه این رویکردها به خود فریبی می رسند و گویندگان آنچه خود می گویند را باور می کنند!

به نظر می رسد مسوولان ما علاوه بر بازی سیاسی با طرف انگلیسی در این وقایع - که در جای خود پذیرفتنی است - می توانند سه درس مهم از آنچه در انگلیس رخ داد بیاموزند:

اول آن که می توان حتی بدون شلیک یک گلوله پلاستیکی یا ابزارهایی مانند گاز اشک آور بحران را با روش "مدارا برای تخلیه هیجانات" خواباند. هر چند در این ناآرامی ها که اغلب به غارت و توحش نیز انجامید ، ساختمان هایی سوختند و فروشگاه هایی غارت شدند ولی سرجمع این خسارات ، خیلی کمتر از حالتی می شد که پلیس دست به کشتار بزند، احساسات طرف مقابل را جریحه دار نماید ، نفرت را افزون تر کند و مردم را نسبت به حاکمیت بدبین نماید ؛ هر چند که قطعاً پلیس سر فرصت سراغ معترضین خواهد رفت و حساب شان را هم خواهد رسید کما این که در روزهای اخیر به خانه های خیلی از آنها هجوم برد و دستگیرشان کرد.

دومین نکته ای که قابل توجه است این که مقامات انگلیسی برغم آن که هم از سوی معترضین تحت تهاجم بودند و هم افکار عمومی آنها را در آرام ساختن اوضاع مقصر می دانست ، فرافکنی نکردند و با استفاده از ابزار رسانه ای قدرتمند خود مثلاً نگفتند که اسلامگراها مردم را تحریک کرده اند و نظایر این ، بلکه به وجود مشکل در بطن جامعه خودشان اعتراف کردند.همان طور که خانم ترزا می ، وزیر کشور انگلیس در تحلیل این وقایع ، تصریح کرد که حوادث اخیر نشان می دهد جامعه انگلیس مشکلات جدی و فراوانی دارد که باید فکری به حال آن کرد.

اما سومین نکته آموزنده ، نوع مواجهه رسانه ای دولت انگلیس با این ماجرا بود. در وقایع اخیر ، شبکه دولتی بی بی سی انگلیس ، به طور مستمر و البته هدفمند ، به پوشش وقایع پرداخت و حتی درگیری ها را پخش مستقیم کرد. بی بی سی همچنین از مخالفان و منتقدان دولت و حکومت بریتانیا ، دعوت می کرد که به استودیوی آن بروند و هر چه خواستند علیه مسوولان سخن بگویند و به مسائلی مانند اختلاس های نمایندگان پارلمان و رشوه گیری پلیس بپردازند و این عوامل را باعث سرخوردگی مردم و یکی از ریشه های وقایع اخیر بدانند و حق را به معترضین بدهند.

در واقع بی بی سی با این رویکرد خود ، در صدد جلب و حفظ اعتماد مخاطبان خود بود و این که آنها را از مراجعه به رسانه های دیگر و کانال های غیر رسمی بی نیاز کند و نهایتاً شیر اطمینانی باشد برای سرریز کردن غلیان انتقادات کسانی که در خیابان های تخلیه نشده بودند.

اگر رسانه رسمی دولت انگلیس ، این رویکرد را اتخاذ نمی کرد ، آنگاه هم خودش را به نفع رقبای رسانه ای اش بی اعتبار می کرد و هم بازار شایعات، داغ و دردسر ساز می شد و البته بی بی سی در لابلای این رویکرد هوشمندانه خبری ، طبیعتاً خط فکری خود را دنبال می کرد.

وقایع اخیر انگلیس ، به همان اندازه که وجود جدی ترین شکاف ها در بطن جامعه انگلیس را علنی ساخت و خط بطلانی بر مدینه فاضله بودنش کشید ، عمق ساده انگاری برخی از مسوولان و رسانه های ایرانی را نیز به اثبات رساند.

 

تعداد بازدید : 885

ثبت نظر

ارسال