Fa En شنبه 15 اردیبهشت 1403 ساعت 2 و 40 دقیقه

حجازی رفت

حجازی رفت

باشگاه آلومينيوم درگذشت ناصر حجازی را به خانواده آن مرحوم و اهالی فوتبال تسلیت عرض می نماید..

دوشنبه 2 خرداد 1390 ساعت 23:58

حجازی رفت و آسمانی شد. رفت و حالا عکسش شده قاب روی دیوار.

قاب عکسی برای تداعی «دستان» و «زبانی» که یک عمر درد تحمل کردند اما برای تعظیم، به کار نیفتادند. او رفت. ماند خاطره سری که خم نشد تا بر دستان اعلیحضرت بوسه زند. ماند خاطره سیلی از سر خشمش بر صورت ژنرال شاهنشاهی که سرنوشت قبل از انقلابش را برای خود و همسرش، تلخ رقم زد.

او رفت و ماند خاطره مردی که پس از انقلاب تکفیرش می‌کردند چون مدام صورتش را اصلاح می‌کرد و کراواتش را همیشه بر گردن می‌بست. او که عادت نداشت از عقاید مذهبی دستاویزی بسازد برای رسیدن به پله‌های بالاتر...

 «خوب یا بد، من عادت دارم حرفم را رک بزنم. عادت ندارم مجیزگو باشم...»

شاید هنوز یک ماه نگذشته از روزی که این جمله‌اش را شاید برای دهمین بار برایمان تکرار می‌کرد. ده بار برای ما و شاید هزاران بار برای همسرش، آتیلا، آتوسا، سعید و همه خانواده حجازی.

قصه تکراری سالهای تلخ حذف از تیم ملی به بهانه قانون عجیب 27 ساله‌ها، حسرت برگه‌ای که برای سیمای ظاهری‌اش امضا نشد تا او بماند و غم تلخ همیشگی سوختن فرصت بازی در منچستر انگلیس.

دهه 60 و سفر طولانی به شبه جزیره هندوستان. سفر طول دراز برای اثبات توانایی. رفتن برای خالی نماندن سفره از روزی. رفتن به هند و بنگلادش برای خوردن نان دسترنج خود، برای مردی که برای دست‌هایش تبعید شده بود.

او که هیچ وقت خاموش نماند و همیشه نالید. از زشتی‌های فوتبال گفت و به زمین و زمان تاخت تا نشان دهد از عقایدش عقب نمی‌نشیند. درست یا غلط، او حرفش را می‌زد و زیر بار زور هم نمی‌رفت ... و نرفت.

خواه بهای این لجاجت، حذف از تیم ملی باشد، سوختن شانسش برای بازی در منچستر یونایتد، محرومیت از کار در لیگ ایران و یا حتی ممنوع‌التصویری برای گفتن از درد نان مردم ایران.

او ماند و گفت و تا روز آخر گفت . گفت غمم از درد بیماری نیست که عقاب را غم مرگ، ملالی نیست. مرگ، او را فرصتی ست برای پرواز. رفتن و رهایی از غم دیدن کلاغ‌های در حال پرواز.

او رفت و حالا قاب عکسش مانده در دست، یا آویزان روی دیوار.

ناصر حجازی ، از 18 ماه قبل مقاومتی جانانه داشت با بیماری سرطان ریه ، دردی جانکاه که  تا توان داشت برابرش جنگید اما سرانجام دقایقی قبل  در بیمارستان کسری تهران، جان به جان آفرین تسلیم کرد.

 

تعداد بازدید : 1522

ثبت نظر

ارسال