Fa En پنجشنبه 13 اردیبهشت 1403 ساعت 12 و 32 دقیقه

باخت سنگین دستگاه دیپلماسی ایران در ماجرای لیبی

باخت سنگین دستگاه دیپلماسی ایران در ماجرای لیبی

درست در همان ایامی که وزارت خارجه ترکیه آشکار و نهان با انقلابیون دیروز و حاکمان فردای لیبی لابی می کرد ، وزارت خارجه ایران درگیر ماجرای ملک زاده بود و تو خود جدیث مفصل بخوان از این مجمل!

سه شنبه 1 شهریور 1390 ساعت 19:15

37 روز قبل از سقوط معمر قذافی ، تحلیلی در عصرایران منتشر کردیم و با پیش بینی سرنگونی قطعی دیکتاتور لیبی ، به دستگاه دیپلماسی کشور یادآور شدیم که نباید بیش از این بر روی اسب بازنده ای به نام قذافی شرط بندی کند.

در آن یادداشت با اشاره به این که 40 کشور و سازمان بین المللی در نشست استانبول، توافق کرده اند دولت مخالفان معمر قذافی را به عنوان دولت قانونی و مشروع این کشور به رسمیت بشناسند نوشتیم:

« بررسی صحنه لیبی نشان می دهد که حتی پکن و مسکو نیز دریافته اند که نمی توان به قذافی امیدی داشت و حفظ منافع ملی این دو کشور در "لیبی آینده" منوط به ارتباط گیری آنها با مخالفان است.

ایران یکی از کشورهای مهم خاورمیانه و جهان اسلام است و به دلیل ظرفیت های متعدد ، یک قدرت های منطقه ای نیز به شمار می رود. لازمه چنین وضعیتی برای ایران، ایفای نقش و اتخاذ موضعی فعال تر در صحنه لیبی است خاصه آن که "سکوت و سکون" فعلی برای حفظ منافع ملی کشورمان در لیبی آینده نیز مناسب نیست.

قطعا دولت مخالفان در آینده لیبی، بخش مهمی از روابط خود را براساس مواضع کنونی کشورهای مختلف، تنظیم خواهند کرد و ایران نیز نباید به گونه ای عمل کند که غایب آینده لیبی باشد.

در شرایط کنونی که تمامی نشانه ها از انزوای بیش از پیش قذافی و رسیدن دولت وی به خط پایان حکایت دارد می توان از مقامات دیپلماسی کشورمان انتظار داشت که با انقلابیون در لیبی ارتباط برقرار کرده، دولت آنها را به رسمیت بشناسند و صحنه را برای ایفای نقش انحصاری کشورهای غربی و عربی باز نگذارند.»

با این حال ، دستگاه دیپلماسی کشورمان ، در ماجرای لیبی به گونه ای عمل کرد که گویا اصلاً کشوری مانند ایران در جهان وجود ندارد!

در حالی که ترکیه  - دوست سابق حکومت قذافی - با انقلابیون بنغازی تماس گرفت و آنها را به رسمیت شناخت ، در حالی که قطر به انقلابیون  در فروش نفت شان کمک کرد ، در حالی که امارات برای مشارکت در طرح منطقه ممنوع پرواز بر فراز لیبی ، 12 فروند جنگنده به مدیترانه فرستاد، در حالی که کویت و اردن و خیلی دیگر از کشورهای اسلامی و غیر اسلامی از حکومت رو به زوال قذافی ابراز برائت کردند و ... در تهران، سخنگوی وزارت خارجه بر طبل تعارفات و یکی به میخ و یکی به نعل می کوبید: "ما خواستار توقف خشونت در لبیی هستیم و بر این باوریم که مردم لیبی باید سرنوشت خودشان را تعیین کنند و خارجی ها حق مداخله ندارند."

این موضعگیری به حدی کلیشه ای ، تکراری و ناکارآمد است که می توان به جای نام لیبی ، هر نام دیگری در جمله گذاشت و به جای موضع گیری دیپلماتیک به خورد خلق الله داد!

در ماجرای لیبی ، شاید چون نیروهای غربی (ناتو) نیز وارد عمل شده بودند ، مسوولان ما می پنداشتند که نباید علیه قذافی موضع بگیرند. از طرفی صحنه قیام مملو از مردم به ستوه آمده از 4 دهه استبداد بود و اتخاذ موضع صریح حمایت آمیز از قذافی نیز مقرون به صلاح نبود. بنابراین ، تصمیم گرفته شد مراسم لیبی در دستگاه سیاست خارجی ایران با چند جمله بی اثر و بی فایده برگزار شود تا نه سیخ بسوزد و نه کباب و چنین نیز شد و نه سیخ سوخت و نه کباب زیرا اساساً زیر این سیخ و کباب ، آتشی وجود نداشت و مسوولان ما بیهوده داشتند آن را باد می زدند و نهایتاً شامی از این اجاق نصیب ملت نشد!

این در حالی است که از مدت ها پیش مشخص بود که قذافی صد در صد رفتنی است و عقل دیپلماتیک ایجاب می کرد که ایران با انقلابیون در تماس باشد تا بتواند در لیبی آینده جای پایی داشته باشد .

این نتیجه ای بود که حتی کشورهای کوچکی مانند کویت هم بدان رسیده و بر اساس ان برنامه ریزی کرده بودند. اما آیا در تهران ، این موضوع به عقل هیچ دیپلماتی نرسید؟! قطعاً رسید ولی وقتی وزارت خارجه به جای آن که محملی برای اجرای دیدگاه های کارشناسی باشد ، تبدیل به حیاط خلوت برخی گروه های سیاسی شود و سرگرم مسائل سیاست داخلی باشد ، جایی برای برنامه ریزی ها و تصمیمات راهبردی باقی نمی ماند ؛  درست در همان ایامی که وزارت خارجه ترکیه آشکار و نهان با انقلابیون دیروز و حاکمان فردای لیبی لابی می کرد ، وزارت خارجه ایران درگیر ماجرای ملک زاده بود و تو خود جدیث مفصل بخوان از این مجمل!

36 روز قبل از سقوط قذافی نوشتیم که قطعا دولت مخالفان در آینده لیبی، بخش مهمی از روابط خود را براساس مواضع کنونی کشورهای مختلف، تنظیم خواهند کرد و ایران نیز نباید به گونه ای عمل کند که غایب آینده لیبی باشد و امروز با تأسف باید بنویسیم که با انفعال تاریخی مسوولان کشورمان در قضیه لیبی ، ایران، بازی را به کشورهای منطقه مانند ترکیه و قطر و نیز به غرب باخته است و غایب تحولات جدید شمال آفریقا ، ایران خواهد بود.

نکته تأمل برانگیز دیگر این که تا لحظه انتشار این یادداشت که 24 ساعت از سقوط قذافی می گذرد و طی این مدت از آمریکا و فرانسه گرفته تا حماس و حزب الله ، درباره پیروزی انقلابیون اعلام موضع کرده و تبریک گفته اند ، خبری از موضع ایران نیست ؛ انگار آنچه در لیبی رخ داده ، اتفاقی  در حد یک مسابقه فوتبال بوده است که قاعدتاً برای وزارت خارجه ما اهمیت ندارد!

لیبی کشوری نفت خیز و ثروتمند است و مانند خیلی از ممالک آفریقایی نیازی به اعانه ندارد و قطعاً در دوران بازسازی و بازیابی اش ، میلیاردها دلار روانه اقتصاد کشورهای خارجی خواهد کرد ؛   همین امر باعث شده بود در تمام طول جنگ لیبی ، مسوولان ما بگویند که غربی ها می خواهند از بازسازی لیبی ، پروژه های نان  و آب دار بگیرند. البته راست هم می گفتند و در دل این سخنشان ، این نکته نیز نهفته بود که می دانند قذافی سقوط خواهد کرد (که بعدش غربی ها پروژه بگیرند) ولی هیچگاه نگفتند: "حالا که این طور است ، پس ما هم باید فکری به حال منافع ملی خودمان بکنیم و اگر نه به اندازه اعضای ناتو ، بلکه لااقل هم اندازه اماراتی ها از آینده لیبی بهره بگیریم."

در جهانی که دولت ها هر کجا یک دلار منفعت ببینید ، بدان سو می روند تا آن را به کیسه ملت خود واریز کنند ، غم انگیز است که چنین حساسیتی در کشور ما بسیار کمرنگ است ؛ ماجرای لیبی یک نمونه اش!

تعداد بازدید : 2995

ثبت نظر

ارسال