Fa En یکشنبه 9 اردیبهشت 1403 ساعت 23 و 17 دقیقه

احمدی‌نژاد نواده سلمان فارسی هم شد!

احمدی‌نژاد نواده سلمان فارسی هم شد!

یکشنبه 10 مهر 1390 ساعت 17:49

اندیشمند رسیده بود به این جای حرفش که «به شما سلام می کنیم در حالی به دیدار ما آمده اید که دنیا در حال انقلاب است در برابر سلطه، به شما سلام می کنیم ای نواده سلمان فارسی...»

این را که گفت مردم تکبیر گفتند و تهلیل، چه رسم قشنگی بود این تکبیر و تهلیل.

برنا در یادداشتی به حاشیه های سفر احمدی نژاد به نیویورک،موریتانی و سودان اشاره کرد و نوشت:

کسی از طبقه دوم تالار فریاد زد؛ تکبیر!

لهجه ای عربی داشت آن هم خیلی غلیظ. جمعیت فریاد زد... الله اکبر!

جمعیت یک بار گفت، انگار قاعده تکبیرگفتن شان همین بود، تک و توکی که احساساتی تر بودند تنهایی چند بار دیگر هم الله اکبر را گفتند اما وقتی کسی دیگر در طبقه پائین گفت؛ تهلیل!.... همان چند الله اکبر هم در سایه لااله الاالله سهمگین جمعیت گم شد.

فکر کردم عجب رسم قشنگی دارند در تائید سخن سخنران. کسی که انگار اندیشمندشان بود و در جایگاه نشسته بود کنار احمدی نژاد، آمده بود پشت تریبون و داشت به رئیس جمهور کشورمان خوش آمد می گفت.

اندیشمند رسیده بود به این جای حرفش که «به شما سلام می کنیم در حالی به دیدار ما آمده اید که دنیا در حال انقلاب است در برابر سلطه، به شما سلام می کنیم ای نواده سلمان فارسی...»

این را که گفت مردم تکبیر گفتند و تهلیل، چه رسم قشنگی بود این تکبیر و تهلیل.

اتحادیه ملی جوانان سودان و مجمع عمومی دانشجویان سودان که اعضای مسیحی هم دارد این دیدار عمومی را تشکیل داده بود برای مردم سودان و احمدی نژاد...این ها را همان اندیشمند سودانی گفت که احمدی نژاد را نواده سلمان فارسی خوانده بود.

احمدی نژاد که آمد پشت تریبون ابراز احساسات مردم در اوج بود و من دلم می سوخت برای جماعت بسیاری که پشت درهای سالن ماندند و به خاطر کمبود جا راهی به درون نیافتند.

رئیس جمهور که سخن را آغاز کرد مردم با هر کلامی که او علیه استکبارگران می‌گفت تکبیر و تهلیل می گفتند و احساسات شان که غلیان کرد الموت لاسرائیل و الموت لامریکا هم اوج گرفت.

احمدی نژاد وقتی گفت: ملت سودان بیدار است و در مقابل سلطه خواهد ایستاد و شما زورگویان آرزوی تسلط بر ملت سودان و ملت ها را به گور خواهید برد...حاضران در سالن چنان هیجانی نشان دادند که رئیس جمهور باید حسابی حوصله به خرج می داد تا بتواند کلام خود را از سر گیرد.

و وقتی گفت: دوره سیاه و سلطه تاریک مستکبران رو به پایان است و موج بیداری ملت ها آغاز شده است...مردی میان سال یکدفعه از جا برخاست و چنان هیهات مناالذله سرداد که سالن به هوایش در سکوت فرو رفت؛ اگرچه گوشی مترجم نیز از گوشش افتاد!

...و من هنوز دلم می سوخت برای مردمی که جایی برای نشستن پیدا نکردند و پشت دیوارهای سالن ماندند و از بیرون هیجان داخل را برای خود تصور می‌کردند.

 

 

تعداد بازدید : 968

ثبت نظر

ارسال